تئوری ها و نكات مهم كه يك معمار بايد بداند

فردي كه صفت معمار به او داده ميشود همواره بايد در ذهن خود چهار چوبهايي داشته باشد كه از آنها به انوان الگو در تمامي كار هايش استفاده كند.
در زير به بيان تعدادي از اين نكات ميپردازيم:

1_تجربه وبرداشت ما از يك فضاي معماري عميقا تحت تاثير نحوه ي ورود ما به آنجا قرار دارد.

يك فضاي بلند و روشن در صورتي بلندتر و روشن تر به نظر ميرسد كه از يك سقف كوتاه به عنوان عنصر متقابل آن استفاده كنيم.
اتاقي كه پنجره هاي آن در وجه جنوبي قرار گرفته است وقتي عميقا براي ما قابل تجربه و حس كردن است كه پس از عبور از يك سري از فضاهاي وجه شمالي وارد آن شده باشيم.

2_ما از ميان فضاهاي منفي حركت كرده ودر فضا هاي مثبت زندگي ميكنيم.

شكل ها وفضاهاي معماري تا حد زيادي تحت تاثير رفتار ها و حركات انسانها قرار دارند.زيرا ما در فضا هاي اصلي ساختمان زندگي ميكنيم نه در ديوارها روي بام ها ويا در ستون هايي كه به فضا شكل مي دهند وآنها را ميسازند. نكته ي مهم اينجاست كه مردم تقريبا هميشه ترجيح ميدهند كه از فضا هاي مثبت براي وقت گذراني و تعاملات اجتماعي استفاده كنند در حالي كه فصاي منفي افراد را به حركت كردن وجابه جايي ترغيب مكنند.

3_يك بناي معماري را به نحوي طراحي كنيد كه با برنامه ي و‍ژه ي بنا .كاركردهاي مورد انتظار وهدف ساخت آن سازگار باشد.

مستطيل يا هر شكل ديگري را كه به نظرتان رسيد را به سرعت و بدون فكر براي پلان كف رسم نكنيد.
براي آن شكل اسم بگذاريد ويادتان باشد كه اين شكل قرار است با كار بري هايي كه براي آن در نظر گرفته ايد متناسب باشد.
به بيان ديگر بايد نياز هاي طرح را به طور كاملا دقيق براورده كنيد تا جزئيات فعاليت هايي كه قرار است در آن انجام شود به طور كامل برايتان مشخص شود.

4_هر چه ايده ي يك طراحي اختصاصي تر باشد جذابتر ميشود.

اينكه ايده يطراحي شما غير اختصاصي باشد تا بتواند همه ي مردم را جذب كند معمولا برعكس نتيجه ميدهد و هيچ كس به سراق آن نمي آيد.
اما قرار دادن نشانه اي از يك اعتقاد خاص حالتي حزن انگيز نكته اي تنظ آميز تصويري خنده آور يا يك اعتقاد فردي در يك كار خلاقانه به شما كمك ميكند تا محيطي را خلق كنيد كه نشان دهنده ي طرز فكر واعتقاد افرادي باشد كه به آنجا ميروند.
كليساي مخصوص گياهخواران هميشه جذابتر وشلوغتر از كليساي افراد معمول ميشود…

5_هر تصميم طراحي حد اقل بايد با دو دليل قابل توجيه باشد يعني دست كم دو كاربرد داشته باشد.

هدف اصلي از طراحي يك پله اين است كه به افراد اجازه ي عبور از سطحي به سطح ديگر را بدهد اما اگر طراحي به خوبي باشد ميتوان از پله براي مقاصد ديگر نيز استفاده نمود.به عنوان فضايي براي تجمع ونشستن افراد ويا وسيله اي براي جهت يابي در داخل ساختمان.
پنجره ميتواند مانند يك قاب عكس زيبا عمل كند.با نوري كه از خود عبور ميدهد باعث روشنايي سطح يك ديوار شود.ضخامت ديوار را نشان دهد و ساكنان ساختمان را به سمت محوطه ي خارجي ساختمان هدايت كند.

6_هرچه كمتر.خسته كننده تر(رابرت ونتوري )….

با آرزوي موفقيت.